چهارشنبه, ۵ آبان ۱۴۰۰، ۰۴:۵۷ ب.ظ
عکس چپ متعلق به تد باندی است که احتمالا او را نمیشناسید. عکس راست را باید بشناسید. او سوپراستار سینمای هالیوود، جورج کلونی است. این تشابه تصادفی نیست. بیراه نیست اگر مهمترین تفاوت این دو را مغزشان بدانیم. جورج کلونی امروزها محبوب قلبهای بسیاری است اما تد باندی… افرادی که از دست تد زنده ماندند وی را زیبا و کاریزماتیک توصیف کردهاند و البته با همین صفات گول ظاهرش را خورده بودند.
تئودور رابرت باندی (متولد ۱۹۴۶، اعدام در ۱۹۸۹)، قاتل سریالی، آدم دزد، متجاوز، دزد و متعرض به اجساد، دختران و زنان بسیاری را طی دهه ۱۹۷۰ مورد حمله و تعرض قرار داد.
پس از بیش از یک دهه سکوت وی بالاخره به ۳۰ مورد قتل اعتراف کرد. تعداد واقعی قربانیان هیچگاه مشخص نشد و احتمالا بیشتر از اعتراف وی است. تد باندی حداقل ۱۲ قربانی را مثله نمود و سر تعدادی از آنها را به عنوان یادگاری در آپارتمان خود نگه داشت. کلکسیون جرائم تد باندی آنقدر گسترده است که نظیر آنها در ترسناکترین فیلمهای هالیوود هم به ندرت یافت میشود. وی در توصیف خود کار را تمام کرده است: “خونسردترین حرام زاده ای که ممکن است ملاقات کنید!”. تد باندی پس از دو بار فرار ناموفق بالاخره در سال ۱۹۷۸ در فلوریدا دستگیر شد و یازده سال بعد در زندان ایالتی فلوریدا اعدام شد. [۱]
اما اینها چه ربطی به موضوع سری مقالات سالمید دارد؟ لابد با خود میگویید “حتما دیدن پورن یا خودارضایی باعث اینهمه جرم و جنایت شده و این رو آوردین که مثلاً ما رو متقاعد کنید! هه!” لطفا در قضاوت تعجیل نکنید و به خواندن ادامه دهید.
مصاحبه تد باندی با دکتر جیمز دابسون در شب پیش از اعدام
به حکم عقل، حرف درست را باید شنید و به کار بست ولو از زبان یکی از بدنام ترین قاتلین سریالی ایالات متحده باشد. اگر به زبان انگلیسی مسلطید و دوست دارید بدانید چقدر صدای وی خوب است و همچنین چقدر مسلط صحبت میکند حتما فیلم مصاحبه اصلی را ببینید. البته در ادامه ترجمه فارسی آن نیز آورده شده است.
زندان ایالتی فلوریدا، ۲۳ ژانویه ۱۹۸۹
تد باندی: چیزی که سعی دارم صادقانه به شما در مورد چگونگی اتفاقات بگویم پیامی است که میخواهم منتشر شود. به عنوان یک پسر نوجوان ۱۲ یا قطعا ۱۳ ساله با چیزهایی خارج از خانه مواجه میشدم. در خواربار فروشی یا داروخانه محل محصولات پورنوگرافی به قول مردم نسبتاً خفیف (A) پیدا میشد. پسران جوان در گشت و گذار یا حتی زبالههای محل محصولات پورنوگرافیکی پیدا میکردند که ذاتاً برای سن سال و درکشان سنگین محسوب میشد. مثل مجلات مختلف مرتبط با پورن و خشونت.
این چیزی است که میخواهم تاکید کنم. مخربترین انواع پورنوگرافی، البته تاکید کنم با توجه به تجربه شخصیام، تجربه سخت و واقعی خودم، مخربترین محصولات پورن آنهایی هستند که شامل خشونت و خشونت جنسی هستند.
زیرا ترکیب این دو نیرو، تا آنجا که به خوبی میدانم، منجر به رفتارهای میشود که حتی توصیفشان وحشتناک است.
دکتر جیمز دابسون: لطفاً بیشتر توضیح بدید. در ذهن تو در آن زمان چه میگذشت؟
تد باندی: بسیار خب. قبل از اینکه ادامه بدیم فکر میکنم برای من و مردم مهم است که آنها حرف من را باور کنند. باور کنند که من نمیخواهم محصولات پورنوگرافی را مقصر بدانم یا بگویم که آنها باعث شدند من بروم و آن کارها را انجام دهم. من تمام مسئولیت آنچه انجام دادهام و تمام آنچه انجام دادهام را میپذیرم (B). این صورت مسئله من نیست. صورت مسئله اینست که چطور این نوع مطبوعات انواع رفتارهای خشن را شکل میداد و تقویت میکرد…
دکتر جیمز دابسون: سیستم جنایت شما رو تغذیه میکرد (C)…
تد باندی: خب در ابتدا این نوع رویه فکری را تغذیه میکند. اما در ادامه در زمان مشخص مسبب شکل دهی یک ماهیت جدا در درون میشود (D). در این نقطه من به عمل نزدیک شدم…
دکتر جیمز دابسون: حالا ما میخوایم دقیقا بفهمیم… شما تا جایی که ممکن بود با محصولات چاپی و زندگی فانتزی خود پیش رفتید (E) و سپس بر اساس محصولات چاپی انگار به مرور فیلمی با تمرکز بر آنچه رخ داد ساختید. سپس انگار اجباری برای برداشتن قدم بزرگ بعدی حس کردید تا به پدیده واقعی برسید…
تد باندی: …و این به مرور و در مراحل متعدد اتفاق میافتد نه الزاما در یک شب (F). حداقل در مورد من اینطوری بود. تجربه من مربوط به پورنوگرافی همراه با خشونت جنسی بود. شما به آن اعتیاد پیدا میکنید (G)، اعتیادی که مثل سایر اعتیادها به مرور دنبال محصولات موثرتر و قویتر میروید (H). مثل اعتیاد به هرچیز، به مرور چیزی را میطلبید که سختتر و سختتر است. چیزی که به شما حس هیجان بیشتری بدهد. تا جایی که پورنوگرافی بیشتر از آن نمیتواند برود. آنموقع به این فکر میکنید شاید انجام آن چیزی به شما بدهد که فراتر از خواندن یا نگاه کردن به پورنوگرافی است…
خب که چی؟!
بسیار خب. هیچکس نمیخواهد بگوید اگر کسی در معرض پرنوگرافی است و یا معتاد به آن و خودارضایی شده بزودی و به مرور تبدیل به قاتل زنجیرهای میشود! موضوع ما حرفهای بسیار علمی و عمیق لابلای مصاحبه تد باندی با دکتر دابسون است. کمتر مقاله یا کتاب علمی پیدا میکنید که اینقدر مستند و از زبان خود مجرم واقعیت را توصیف کند. اگر دو قسمت قبل را دقیق مطالعه کرده باشید آنها را پیدا میکنید.
حالا به قسمتهایی که درشتتر نوشته شدهاند مجددا دقت کنید. محصولات پورنوگرافی نسبتا خفیف (A) به قول تد باندی یا Softcore امروز در همهجا یافت میشود.
اگر در دوران تد باندی یک پسر نوجوان باید یواشکی در فروشگاهها و زبالهها مجلات جنسی پیدا میکرد، امروز با استفاده از اینترنت و در شبکههای اجتماعی مختلف شاهد انواع پورنوگرافی نسبتا خفیف است.
همچنین هر موقع که اراده کند (و احتمالا پس از عبور از فیلتر) در معرض شدیدترین انواع محصولات جنسی است. اضافه کنید به اینها انواع لطیفهها و پیامهای جنسی که دست به دست میشوند.
شبکههای خارجی و فیلمها و سریالهایی که دیگر یک صحنه پورنوگرافی خفیف در آنها طبیعی است. هر چه بیشتر فکر کنید از این بمباران عجیب جنسی همه جا حاضر متعجب تر خواهید شد.
پس میفرمایید تارک دنیا شویم؟!
نه! چنین چیزی ممکن نیست.
امروز خانوادههای زیادی هستند که هشیاری چندانی نسبت به این بمباران ندارند.
آنهایی هم که هشیارند، اغلب راه سختگیری و حذف صورت مسئله را انتخاب میکنند.
غافل از اینکه این سختگیری بهترین تغذیه برای فوران های آتی است. بهترین کار هشیاری در مورد انواع اشکال این بمباران است. من بعد سعی کنید نسبت انواع پورنوگرافی هشیار شوید.
نه به قصد لذت بردن بلکه به قصد شناسایی. از خیابان شروع کنید. آیا ناآگاهانه به جزئیات و زیبایی های ظاهری انسانها توجه میکنید؟ آیا با دوستان خود گپ و گفت در قالب پورنوگرافی خفیف دارید؟ آیا در شبکه های اجتماعی افرادی را دنبال میکنید که مستقیم یا غیر مستقیم باعث برانگیخته شدن جنسی شما میشوند؟ سوالات بیشتری از خود بپرسید.
بسیاری چیزها که شاید امروزه و از نظر شما طبیعی و عادی به نظر برسند از نظر مغز شما نوعی پورنوگرافی هستند ولو خفیف. باید نسبت به آنها هشیار بود. هشیاری مانند سپری است در برابر بمباران.
هشیار بودن کمک میکند بار بعدی کنترل بیشتری بر نگاه خود داشته باشید و بیش از آنچه ناگزیر است، خوراک پورنوگرافیک به مغز خود ندهید.
در قسمت بعد تد باندی با شجاعت مسئولیت هرآنچه انجام داده است را میپذیرد (B) و پورن را بهانهای برای اقدامات خود نمیداند. این شجاعت تحسین برانگیز درسی برای آموختن دارد. مسئولیت نهایی له شدن یا ایمن ماندن در این بمباران متوجه ما است نه کسی یا چیزی دیگر.
به بخش بعدی دقت کنید. تد باندی شرح میدهد که گرفتار شدن در چرخه فانتزی، پورن، خودارضایی (و در مورد تد باندی اقدام به جنایت) طی یک شب نیست (F). کسی هم نمیتواند باور کند جورج کلونی محبوب یک شبه تبدیل به چنین موجود ترسناکی شود.
نکته همینجاست.
طی بمباران پورن آرام و آرام سیستم جنایت به قول دکتر دابسون و یا سیستم یک بر اساس قسمتهای اول و دوم را تغذیه (C) و تبدیل به “هیولا” میکنیم.
این هیولا، خود واقعی تد باندی یا جورج کلونی نیست اما در وجود آنها رخنه میکند و به مرور انگار خود آنها میشود. تد باندی در ادامه میگوید که انگار یک هویت جداگانه (D) در وجود وی پرورش میابد که اقدامات بعدی او را تحت شعاع قرار میدهد.
هیولای تد باندی تجاوز میکند و آدم میکشد.
قرار نیست هیولای همه اینقدر خطرناک و وحشی باشد! هیولای ما حسب فاکتورهای مختلفی چون عمق بمباران پورن و ناهشیاری ما میتواند کارهای دیگری کند. مثلا با عزیزان خود بداخلاقی کند. عقدههای خود را بر سر انسانهای دیگر خالی کند.
میتواند منزوی شود و به خیالپردازی و فانتزی بپردازد. هیولا میتواند ناامیدتان کند و چه چیزی بدتر از این؟!
در قسمت دوم به تکنیکهایی برای مدیریت هیولا پرداختیم.
اگر آنها را به خاطر ندارید همین الان به قسمت دوم مراجعه کنید و دوباره برگردید.
تد باندی در ادامه مصاحبه با زبان خود اشاره میکند به چرخه ما؛ چرخه فانتزی، پورن خودارضایی (E)، وی گرفتار شدن و پرداختن به این چرخه را مقدمه قدم بزرگ بعدی میداند که همان اقدام است.
اقدام هیولا! همان اقدامی که حتما لازم نیست آدم بکشد همینکه امید و آرامشتان را بگیرد بزرگترین جنایت را در حق شما کرده است.
تکرار مکرر و مستمر این چرخه همانطور که در قسمت اول و دوم شرح داده است منجر به اعتیاد (G) میشود. اعتیادی که مدام نیاز به محرکهای قویتر دارد (H) و همانطور که در قسمت دوم شرح دادیم، بر اساس پدیده کولیج یا Coolidge Effect، حتی تا حد مرگ میتواند سیری ناپذیر باشد. [۲]
درسهای تد باندی برای تمام بشریت!
تد باندی علاوه بر شجاعت برای پذیرفتن مسئولیت اقدامهایمان، درس مهم دیگری نیز برایمان دارد.
تد باندی تاکید زیادی بر این دارد که همه این اتفاقات به مرور رخ میدهد.
این “به مرور” یعنی هرچه زودتر آنرا مدیریت کنید آسان تر از پس عواقبش بر میآیید.
همچنین به معنای اینست که چیزی که به مرور و آرام در وجود شما تغذیه شده و تبدیل به هیولا شده است، یک شبه از بین نمیرود.
دقیقا باید آنرا “به مرور” تضعیف و مدیریت کرد و پیوسته آنرا در حد و اندازه همان گربه دوست داشتنی قسمت دوم نگه داشت. بنابراین اگر تا اینجای کار متقاعد شدهاید که باید در ادامه زندگی هشیارانه تر عمل کنید و در برابر بمباران پورنوگرافی خفیف ایمنتر باشید، فراموش نکنید که “به مرور” بهبود حاصل میشود و “به مرور” سلامتی خود را باز مییابید.
معرفی یک تکنیک موثر برای بهبود “به مرور”
تکنیکی که در ادامه به آن میپردازیم در ادامه تکنیکهای قسمت دوم مقالات است.
لذا اگر آنها را به خاطر ندارید لطفاً برگردید و آنها را مرور کنید. اگر هیولا را در وجود خود حس میکنید، اگر به نوعی اعتیاد به چرخه فانتزی، پورن و خودارضایی را در خود میبینید و اگر علیرغم تلاشهای قبلی و حتی تکنیکهای قسمت دوم چندان موفق عمل نکردهاید نا امید نشوید. این را تد باندی، قاتل سریالی به شما وعده میدهد. همانطور که “به مرور” گرفتار میشوید، باید “به مرور” هم درمان شوید.
برای درمان لازم است یادداشتی محرمانه با خود داشته باشید. یادداشتی که هر بار در معرض وسوسههای هیولا قرار گرفتید دلایلی که فکر میکنید باعث شده است گربه به هیولا تبدیل شود را در آن با ذکر تاریخ یادداشت کنید. این یادداشت به طور منحصر به فرد به شما یادآوری میکند گربه اختصاصی شما در اثر چه نوع بمبارانی راحت تر تبدیل به هیولا میشود. سعی کنید هشیارانه نشانهها و جرقه ها را ذکر کنید. در طول مسیر آینده و پر شدن این یادداشت محرمانه، اتفاقات مشابهی مکررا باعث لغزش، شکست و در نتیجه گرفتار شدن شما در چرخه فانتزی، پورن و خودارضایی میشود. آنها را پیدا کنید و هربار در یادداشت راه حلی برای مدیریت بهتر خود بنویسید.
لازم است هر بار که شکست میخورید برگردید و تمام راه حلها را مرور کنید. بررسی کنید کجاها کوتاهی کرده اید. مثلاً سیستم یک معمولا مواقعی که خستهاید فعالتر از سیستم دو است (سیستم یک و دو را در قسمت دوم معرفی کردهایم). وقتی هربار میبینید در شرایطی که خستهاید شکست خوردهاید باید نتیجه بگیرید که در چنین شرایطی باید دسترسی به عوامل و جرقههایی که موجب تحریکتان میشود را حداقل کنید. اگر با لپتاپ و یا موبایل خود به دیدن پورن میپردازید شاید بهتر است اینبار در شبی که خسته از سر کار برمیگردید هر دو را خاموش کنید و به جای منزوی شدن، وقتتان را به گفتگو و خوشگذرانی با عزیزانتان اختصاص دهید. یک یادداشت محرمانه میتواند به سادگی زیر باشد:
هدف: زندگی و رابطه با کیفیت، کنترل همیشگی گربه
۹۸/۱/۱:
از امروز تا حد ممکن جرقه ها را کنترل خواهم کرد. در اولین قدم، ندیدن صحنه های محرک سریال …
۹۸/۱/۴:
بعد از مهمانی طولانی، خسته بودم. در مهمانی هم حسابی چشمچرانی کردم. در نتیجه براحتی و بدون اینکه تکنیکی را انجام دهم مشغول چرخه شدم. باید نگاهم را مدیریت کنم…
۹۸/۱/۱۴:
باید از گروههای دوستانه که مدام انواع پورن در آنها رد و بدل میشود محترمانه خارج شوم. اول انگار خیلی مهم نبودند اما کم کم گرفتارم کردند و بیشتر میخواستم…
این یادداشت محرمانه کلید بهبود “به مرور” شماست. همچنین کمک میکند شجاعانه مسئولیت لغزشهای خود را بپذیرید. به موثر بودن آن باور داشته باشید و نوشتن آنرا در اسرع وقت آغاز کنید. بعد از مدتی با بررسی تاریخهای شکستتان و همچنین مرور روشهای موفقیتتان متوجه خواهید شد که “به مرور” مدت زمان بیشتری به زندگی و رابطه سالم پایبند بودهاید. همچنین توصیه میکنیم برای پیدا کردن راه حل های متنوع و بهتر حتما کامنتهای خوانندگان این مقالات را بخوانید. خصوصاً این.
سخن آخر
شاید اگر استقبال خوانندگان گمنام سالمید نبود، این مقاله هیچوقت به قسمت سوم نمیرسید.
بمباران پورنوگرافی امروز خطری خاموش اما بسیار مهم و نزدیک ما است.
متاسفانه فرهنگ فعلی ما بواسطه بهانههای مختلف همچون به اصطلاح دینداری یا روشنفکری و یا حتی حیا صورت مسئله را حذف میکند و آنرا نادیده میگیرد.
غافل از اینکه این روش نتیجه معکوس میدهد و در نتیجه شاهد هنرنماییهای هیولاهایمان در لایههای مختلف سطوح اجتماعی بودهایم و هستیم. با اینکه هیچوقت دیر نیست، راهحل زندگی سالم و شاد و همچنین روابط سالم و راضی کننده، آگاهی است و بعد از آن اقدام هشیارانه حتی از نوجوانی و چه بسا کودکی ضروری است.
ما صادقانه تلاش کردیم نتایج مطالعات بروز، گسترده، علمی و مستندمان را با زبانی منطقی و روان ارائه کنیم. به نظر میرسد اکثر خوانندگان این مقالات به گواه کامنتها به طور جستجوی اتفاقی یا در اثر معرفی دوستان دلسوز، به آن دست یافتهاند. لطفا با انتشار آن به کمک دیگران بشتابید. باشد که مقبول افتد.
مراجع:
[۲] Wilson, Gary (2014-08-25). Your Brain on Porn: Internet Pornography and the Emerging Science of Addiction. Commonwealth Publishing.
بخش منابع قسمت اول و دوم