واکاوی گپزدنهای روزمره ایرانی؛
جمعه, ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ۰۵:۴۹ ب.ظ
یکی از تجربیات مکرر، همیشگی، همگانی و همهجایی زندگی روزمره ایرانی گپزدن است. هیچیک از ما نیست که هر روز و بارها این تجربه را به دست نیاورده باشد. گفته می شود اتومبیل و تماشای تلویزیون مهمترین مولفه های کنونی زندگی روزمره آمریکایی ها و نشستن در پاب و خواندن رمان، مهمترین ویژگی همگانی روزمره بریتانیایی ها و فرانسوی هاست. مردم هندوستان و شبه قاره نیز با حشر و نشرهای خانوادگی بیشترین تمرین روزمرگی شان را انجام می دهند. به این ترتیب ممکن است بتوانیم برای ملت های دیگر مانند آفریقایی ها و آمریکای لاتینی ها نیز رایج ترین مولفه زندگی روزمره شان را پیدا کنیم. اگر قرار بود به همین منوال فراگیرترین و رایج ترین ویژگی زندگی روزمره امروز ایرانی ها را در یک مولفه بیان کنم، بدون تردید گپ زدن را انتخاب می کردم. ملت ایران، ملت گپ و گفت اند. ما به نحو سیری و خستگی ناپذیری با یکدیگر گپ می زنیم. ما ایرانی های شهرنشین در موقعیت های شادی یا سوگواری، موقعیت های دینی یا دنیوی، موقعیت های رسمی یا غیر رسمی، هنگام بودن در میان آشنایان یا غریبه ها، هنگام مواجه رودر رو یا هنگام ارتباط تلفنی، در هر حال و هوایی که باشیم، برای گپ زدن های جانانه آماده ایم. این ویژگی زندگی روزمره ایرانی، موجب می شود که ویلیام بیمن انسان شناس آمریکایی در کتاب «زبان، منزلت و قدرت در ایران» بنویسید «زندگی اجتماعی در ایران حتی با نزدیک ترین همسایگانش تفاوت می کند» (بیمن 1381: 21). این تفاوت چیزی جز مهارت جادویی ایرانی ها در کاربرد زبان نمی باشد. بیمن بر اهمیت «مهارت های کلامی و چگونگی کاربرد زبان در زندگی روزمره» ایرانی ها تأکید می کند و می نویسد «اگر روابط میان فردی در ایران با هنر مقایسه شود، نامعقول نیست زیرا عبور از پیچ و خم روابط شخصی روزمره و موقعیت های تعاملی حتی برای کسانی که در درون این نظام نشو و نما یافته اند نیازمند مهارتی تمام عیار و همه جانبه است. در نتیجه فرد ماهر و چیره دست پاداش می برد و فرد بی دست و پا زیان می بیند» (همان 22).
ما گپ زدن را مثل هوا که هر لحظه آن را استنشاق میکنیم تجربه میکنیم. اما درست مانند هوا از دیدن آن عاجزیم. گپ زدن در زندگی ما ایرانی چنان فراوان و همه جایی است که به صورت پدیده ای متصل به ذات وجودی ما درونی شده و امکان مشاهده آن از میان رفته است. برای دیدن و شناختن آن باید کمی دورتر از زندگی روزمره نشست و از تجربه گپزدن آشناییزدایی کرد تا توانایی مشاهده و فهم آن به دست آوریم.
مشکل گپ زدن تنها نامرئی بودگی آن نیست، بلکه بدتر از آن، گپ زدن به اشکال مختلف عمل یا تعاملی تحقیر شده است. شاید در نگاه اول گپزدن رفتاری بسیار ساده و پیشپا افتاده جلوه کند. گاهی حتی گپزدن را نوعی رفتار سرگردان، اتلاف وقت و عملی تحقیرشده مینامیم. گاهی آن را با عبارات چانهزدن، حرافیکردن، وراجی، بیهودگی و.. توصیف میکنیم. گاهی نیز آن را به گروه های فرودست اجتماعی مثل زنان منسوب می کنیم و حرف های زنان را با تعابیر تحقیرکننده ای چون «حرف های زنانه» یا «خاله زنکی» در جایگاه پست می نشانیم. گاهی نیز گمان میکنیم که گپزدن ویژگی جامعه توسعه نیافته است، جامعهای که در نتیجه نداشتن ساختارهای منضبط و سختگیرانه اجازه میدهد تا افراد دورهم جمع شوند یا کنار هم لم داده و وراجی کنند. گاهی گمان می کنیم گپزدن در جامعه مدرن پدیدهای نابهنجار است. با این دیدگاه است که ما گپزدن را پدیدهای بیهوده، بیارزش و نوعی نابهنجاری در جامعه می فهمیم و می شناسیم.
پدیده ای به گستردگی و عمومیت گپ زدن، نه تنها نمی تواند امری بیهوده و بی اهمیت باشد، بلکه لاجرم با کلیت زندگی اجتماعی و ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی پیوندهای عمیقی دارد. از آنجا که گپ زدن، گفتگوی مردم معمولی و عادی است، نخبگان نیز آن را لایق تحقیق و تفحص ندانسته اند و به ندرت آن در دستور کار مطالعات اجتماعی و فرهنگی قرار داد اند. تا جایی که می دانم تنها تحقیق منسجم در این زمینه همان مطالعه ویلیام بیمن است (بیمن 1381).
اما گپ زدن ایرانی چیست و مردم ایران چرا و چگونه گپ می زنند؟
بگذارید به نحو فشرده ای منظورم از گپ و گپ زدن را تعریف کنم. گپ زدن شکلی از ارتباط کلامی و تعامل اجتماعی بین فردی است که در موقعیت های مختلف میان افراد با ویژگی های متفاوت شکل می گیرد. ما در گپ زدن، دیگری یا دیگران را خطاب می کنیم و از تجربه ها، احساسات، غم ها و شادی های مان برای آنها صحبت می کنیم. ما از طریق گپ زدن، دریچه های زندگی و وجودمان را به روی دیگری یا دیگران باز می کنیم و متقابلاً به دنیای دیگران راه می یابیم. در این شکل از ارتباط نه تنها از زبان بلکه از «زبان بدن» و ایماها و اشاره های گوناگون کمک می گیریم. از اینرو گپ زدن نوعی موقعیت ارتباطی است که اشکال مختلف نشانه ها تولید و مبادله می شود.
گپ را نباید با گفتگو یکی دانست. گفتگو نوعی ارتباط کلامی منسجم و سازمان یافته برای رسیدن به فهم مشترک یا درک حقیقت یا کشف چیستی و ماهیت پدیده ها انجام می شود. این نوع گفتگو از دوران سقراط و افلاطون در چهارصد سال قبل از میلاد تاکنون در میان نخبگان و اهل فکر رایج بوده است. کتاب جمهوری افلاطون مهمترین متن باقی مانده از گفتگو در تاریخ اندیشه فلسفی است. ادیان بزرگ مانند مسیحیت و اسلام نیز گفتگو را تجویز و ستایش کرده اند. امروزه می توان این نوع گفتگوها را در «میزگردهای رسانه ای» یا کنفرانس های دانشگاهی مشاهده کرد. اما گَپ، گفتگوی مردم عادی است، مردمی که داعی تفلسف یا تقدس یا تخصص ندارند بلکه صرفاً برای ایجاد تعامل با دیگری و یکدیگر تلاش می کنند تا از قابلیت های بی شمار زبان و ارتباط کلامی در موقعیت های مختلف زندگی استفاده کنند.
انسان ایرانی در فرایند گپزدن چه چیزی را تجربه میکند؟ اگر گپ زدن پدیدهای نابهنجار است چگونه در تمام طول تاریخ استمرار یافته است؟ اگرگپزدن را نمیپسندیم چرا همه اعم از افراد عادی یا نخبگان نیز به آن علاقهمندند؟ قطعا در گپزدن چیزهای خوب و کارکردهای سازندهای نهفته است که ما ایرانیان مایل نیستیم از آن دست بکشیم. از این روست که باید گپزدن را در بافت یا زمینه کلی جامعه، فرهنگ و تاریخ ایران درک کرد. برای توصیف گپ ایرانی برخی اشکال گپ زدن را در اینجا از یکدیگر جدا می کنم. اگرچه سنخ شناسی ارائه شده نه تنها کامل نیست بلکه به صورت دلبخواهانه و گزینشی می باشد. می توان براساس محتوا یا شکل گپ، یا براساس گروه های مختلف زنان یا مردان، جوانان یا سالمندان، یا براساس موقعیت های گپ، اشکال مختلف گپ زدن را از یکدیگر تفکیک کرد.
گپ سنتی
گپزدن، معلوم نیست کی و کجا اختراع شده است. چگونه تحول یافته و چگونه به شکل امروزی به ما رسیده است. تاریخ گپزدن در فرهنگ ایرانی هنوز نانوشته است. اما می دانیم که از گذشتههای بسیار دور تا به امروز، مردم ایران اهل گپوگفت بودهاند. ایرانیان از منظر نوع «الگوی ارتباطی»، همواره با «فرهنگ شفاهی» شناخته میشوند. از اینرو میتوان گفت گپزدن یکی از ستونهای سنت ایرانی بوده است. در اینجا نمیخواهم به ویژگیهای «گپ سنتی» یعنی اشکال گوناگون گپزدن در فرهنگ پیشامدرن ایرانی بپردازم؛ تنها به این نکته بسنده میکنم که گپ در تمام طول تاریخ ایران موقعیت اجتماعی برای تولید، انتقال و ترویج فرهنگ بوده است. گپزدن رابطه رودررو یا چهرهبهچهره ای میباشد که در مناسبات بینفردی انسان ایرانی اهمیت چشمگیری دارد. گپزدن به عنوان یک الگوی ارتباطی گرم و عاطفی از توانها یا قابلیتهایی برخوردار است که امکان تحقق بسیاری از کارکردهای گوناگون فرهنگ را ممکن میسازد. رسانه شفاهی گپزدن، این امکان را به انسان و جامعه و فرهنگ ایرانی میداده است تا بتواند با حداقل تواناییهایی که به طور فطری انسان در اختیار دارد یعنی قابلیت زبان، برای شکلدادن به زندگی و تامین نیازهایش استفاده کند.
جامعه پیشامدرن ایران، یعنی ایران پیش از سده قبل، جامعه با مردم فاقد سواد و اقتصاد معیشتی کشاورزی و دامپروری و شیوه زندگی عشایری و روستایی بوده است. در این جامعه هر چیزی از جمله گپ زدن ویژگی های آن جامعه را داشته است. گپ سنتی ایرانی در موقعیت های روستایی و عشایری در خدمت ارزش های جمع گرایانه، دینی و اقتصاد معیشتی کشاورزی و دامپروری بوده است. محتوای گپ ها، زبان و لحن آن، و موقعیت ها و ساختارهای شکل دهنده به گپ ها را باید در چارچوب فرهنگ و انسان سنتی روستایی و عشایر فهم کرد. از آنجایی که سال های طولانی در روستا زندگی کرده ام، تجربه های زنده و زیسته ای از گپ های سنتی دارم. اما چون در اینجا قصدم توصیف و تحلیل گپ در جامعه شهری مدرن می باشد، از توسعه بحث خودداری می کنم.
گپ مدرن
با انتقال جامعه ایران به دوران مدرن که از نیمه قرن 19 شروع شد به تدریج ایرانی تحولات اقتصادی فرهنگی و اجتماعی گوناگونی را تجربه کرد. با ورود و ظهور فناوریها، شکلگیری نهادهای اجتماعی جدید، توسعه اقتصاد صنعتی، ظهور بسیاری از هنرها، تحول در شکل خانواده و .. به تدریج رسانه شفاهی گپزدن نیز با تغییرات گوناگونی روبهرو شد. همانطور که اشاره کردیم در فرهنگ پیشامدرن ایرانی گپزدن یکی از مهمترین رسانههای ارتباطگیری و تولید و بازتولید فرهنگ ایرانی بود؛ در دوران مدرن اگرچه ممکن است به نظر برسد که این مولفه فرهنگ سنتی باید از بینبرود یا ضعیف شود اما تجربه دوران مدرن ما نشان میدهد که رسانه شفاهی گپزدن نه تنها از بین نرفته، بلکه به کارکردهای آن افزوده شده است. در دوران جدید با تغییر موقعیت جامعه و انسان ایرانی و ظهور مجموعه تحولات، گپزدن توسعه یافته و البته با تفاوتهایی نسبت به دوران پیشامدرن خود را به شکلهای تازهتر و متنوع امروز ادامه حیات داده است. در این اینجا تلاش میکنم تا رسانه شفاهی گپزدن را در بستر جامعه مدرن ایرانی توضیح دهم.
گپ آیینی
آیینهای به جایمانده از تاریخ و سنت ایرانی مانند آیین های دینی عاشورا و آیین های ملی نوروز امروزه کارکردهای گوناگونی دارد. یکی از کارکردهای آنها خلق فرصتهایی برای گپزدنهای ماست؛ گپهای آیینی با گپهای دیگر تفاوت ماهوی دارند. گپهایی که ما هنگام نوروز یا برگزاری آیینهای عاشورای حسینی یا جشن تولد انجام میدهیم، گپهایی عاطفیتر، عمیقتر و تاثیرگذارترند. آیینها فرصتهایی فراهم میسازند تا انسان ایرانی بتواند راحتتر با دیگران غمها یا شادیهایش را تقسیم کند. آیینها فرصتهایی برای خودبیانگری و ابراز دغدغهها و حرفهای ناگفته ما برای یکدیگر است. ما در موقعیتهای آیینی، راحتتر سفره دلمان را برای دیگری باز میکنیم. در آیینها، دوستان، آشنایان خویشان و اقوام راحتتر یکدیگر را میبینند. فاصلههای جغرافیایی و فرهنگی و عاطفی در آیینها از بین میروند یا کاسته میشوند. لازمه شکلگیری گپی صمیمانه، عمیق و عاطفی نیز کاهش فاصلههاست. گپهای آیینی همواره در تاریخ فرهنگی ما حضور داشتهاند. در موقعیت مدرن امروزی که زندگی شهری، صنعتیشدن، ارزشهای مدرن، تلاش میکنند تا فرصت روابط گرم چهرهبهچهره را از انسان بگیرند، آیینها نوعی مقاومت در برابر مدرنیتهاند. یا به تعبیر درستتر، آیینها، فرصتهای جمعی برای شکلدادن نوعی تجدد بومیاند. در این تجربه تجدد بومی، ما کارهای بسیاری انجام میدهیم که یکی از مهمترین آنها، گپزدن است. موقعیت یک عروسی را تجسم کنید یا یک مراسم کفنودفن؛ یک هیئت مذهبی را به خاطر بیاورید یا تجربه یک سفره نذری را. در تمام این موقعیتها، مهمترین چیزی که برای ما زنده میشود، آدمهایی است که دو تا دو تا یا چندتا چند تا همدیگر را گوشه و کنار مجلس یافتهاند و با هم گپ میزنند.
گپهای آیینی از این رو بخش مهمی از تجربه روزمره ایرانی است. اگر در نظر بگیریم که زندگی روزمره ایرانی، انباشته از مجموعهای از آیینهای سنتی و مدرن است، در آن صورت می توانیم شدت و میزان گپهای ایرانی مدرن را نیز، حدس بزنیم.
گپ سازمانی
یکی از مهمترین ویژگی های جوامع مدرن و جدید وجود و گستردگی اشکال گوناگون سازمان های اداری است. اگر در جامعه سنتی اکثریت مردم در مزارع و دامپروری ها زندگی می کردند، اما اکثریت افراد در محیط های سازمانی دولتی یا غیر دولتی هستند. در این سازمان ها افراد با ویژگی ها مختلف سنی، قومی، دینی، زبانی و اجتماعی گردهم جمع می شوند. از آنجایی که سازمان در ایران بهره وری یا کارآیی کمی دارد، افراد در سازمان فرصت های فراغت زیادی در اختیار دارند. بخش مهمی از این فرصت برای گپ زدن صرف می شود. کارمندان و کارکنان اداری و سازمانی در فرصت های مختلف صرف صبحانه، ناهار و لابلای کارها، با یکدیگر یا از طریق تلفن با افراد بیرون سازمان به گپ زدن مشغولند. چنان گپ زدن در فرهنگ سازمانی ما جاافتاده است که اغلب گپ زدن بر انجام کارهای سازمانی ترجیح دارد.
گپ خیابانی
امروزه بیش از هفتاد درصد جمعیت ایرانی ساکن شهرها هستند. این جمعیت توانسته اند شهر ایرانی به مثابه نوعی سازمان جمعی گپ زدن به نفع خود تعریف کنند. در شهرها نه تنها سازمان های اداری بلکه تمام فضاهای عمومی شهرها شامل خیابان ها، پیاده روها، میادین، پارک ها، فرهنگسراها، کافه و کافی شاپ ها، کوه ها و محیط های سبز طبیعی، گردشگاه ها، شهربازی ها، سینماها، تئاترها، کتابخانه ها، فروشگاه ها، و دیگر فضاهای شهری به محیط ها و موقعیت هایی برای گپ و گفت تبدیل شده اند. گمان می کنم برای مخاطب ایرانی ضرورتی نداشته باشد که توصیفی زنده از گپ زدن در این موقعیت ها ارائه کنم زیرا همه ما تجربه های متعدد گپ در موقعیت ها داریم.
گپ خانوادگی و خانگی
خانه نه تنها محیط زندگی و سرپناه ما، بلکه محل گپ و گفت هایی است که ما هر روز در آن انجام می دهیم. خانه بدون گپ، معنا و گرمی ندارد. شب نشینی ها، مهمانی ها، بسیاری از آیین ها، ملاقات ها، و اشکال مختلف گردهم آیی در خانه ایرانی انجام می شود. در تمام این آیین ها و گردهم آیی مهمترین فعالیت گپ زدن است. چنان که گویی هدف غایی این گردهم آیی یا همنشینی ها چیز جز گپ زدن نیست. طبیعتاً تحت تأثیر محیط خانه و خانواده، کیفیت و چگونگی این نوع گپ ها، با گپ های خیابانی و سازمانی تفاوت می کند. شاید بتوان گپ های خانگی را سازوکاری برای حل و فصل مسائل خانوادگی و سازمان دادن به امور خانواده دانست.
گپ رسانه ای یا گپ از راه دور
تا آنجا که می دانم تمام رسانه های جهان اشکال مختلفی از برنامه های گپ و گفت دو یا چند نفر برگزار و ارائه می کنند، ولی کمتر رسانه ای در جهان به اندازه رسانه های فارسی زبان (اعم از وابسته به حکومت ایران یا رسانه های مستقل) برنامه های رسانه ای میزگرد، گفت و گو و گپ زدن تولید و پخش می کنند. من خود برای مدت یک سال برنامه ای با نام «گفتگوهای فرهنگی» در شبکه چهارم صدا و سیما داشتم. مردم خود از رسانه های مجازی اینترنتی برای تولید گپ و گفت ها استفاده می کنند. اتاق های گفتگو ایرانی در یاهو و شبکه های دیگر بالاترین میزان در جهان را تشکیل می دهد. بررسی ها نشان می دهد اگر مردم ژاپن و آمریکا از وبلاگ و وب سایت برای هدف های اقتصادی و تجاری استفاده می کنند، در ایران مردم در استفاده از وبلاگ و وب سایت و دیگر خدمات اینترنتی عمدتاً هدف های غیر تجاری دارند. می توان به گپ های تلفنی و موبایلی نیز به عنوان شکلی از گپ رسانه اضافه کرد. مردم ایران سالیانه هزاران میلیارد تومان صرف ارسال پیامک و تلفن همراه و ثابت می کنند. گفته می شود ملت ایران بالاترین میزان مکالمات تلفنی در جهان را به نام خود ثبت کرده اند.
گپ ماشینی
در مقاله «ترافیک، تجربه تفریحی ایرانیان» توضیح دادم که ما چگونه در هنگام رانندگی و حمل و نقل های شهری از وسیله نقلیه اعم از مترو، راه آهن یا سواری و اتوبوس به عنوان رسانه ای برای تولید و انتقال پیام استفاده می کنیم. با توجه به محیط آرام، مناسب و وقت آزاد افراد در هنگام استفاده از وسایل نقلیه عمومی یا خصوصی، و با توجه به حضور و همنشینی افراد در وسایل نقلیه، طبیعتاً خُلق و خوی معاشرت جو، گرم و صمیمی ایرانی، از این فرصت ها برای گپ زدن استفاده کند. با توجه به اینکه در هنگام استفاده از وسیله نقلیه نمی توان به فعالیت دیگر مشغول شد، طبیعتاً گپ زدن و ارتباط گیری کلامی مهمترین راهبرد برای سرگرم شدن و دلپذیر کردن مدت اقامت در وسیله نقلیه می باشد.
گپ گروهی
مردم ایران گاه به نحو سازمان دهی شده و جمعی گپ می زدن یا برای گپ زدن گروهی را سازمان دهی می کنند. گاه شبکه ای از دوستان یا خویشاوندان قرار می گذراند در کوهستان، یا محل تفریحی مانند پارک گردهم جمع شوند تا با هم «گپ دوستانه» یا «گپ جانانه» بنزنند. گاهی نیز مهمانی ای ترتیب می دهند تا در خانه یکی از دوستان یا در رستورانی جمع شوند و ضمن تازه کردن دیدار، با هم گپ بزنند. در این موقعیت ها اگرچه ممکن است صرف غذا یا کوهنوردی و ورزش به عنوان هدف اصلی گردهم آیی و با هم بودن بیان شود، اما به واقع مهمترین فعالیت در این موقعیت ها گپ زدن است.
معانی و کارکردهای گپ