علی هادیان حقیقی

رهاورد(فطرت ثانی من)

علی هادیان حقیقی

رهاورد(فطرت ثانی من)

سلام خوش آمدید

نگاهی به مسئولیت شیعه بودن

يكشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۹، ۰۱:۲۵ ب.ظ

پ.ن۱:این اولین کتاب از شریعتی خوندم

عالم دینی ومتخصص دینی نیستم

صرفا جملات برگزیده کتاب رو از نظرخودم قراردادم

پ.ن۲:

این کتاب رو نمیشه خلاصه کرد.

پ.ن۳:به نظر میاد نباید از همه کتاب ها جنبه کاربردی عملی رو انتظار داشت ولی خب خالی از لطف نیست که بگم که این کتاب استاد شریعتی کمی کلیشه ای حالت ارمانی برای من داشت با این حال کاچی بهتر از هیچی اگر ۱جمله هم در نگرش ویا عمل من تغییری ایجاد کنه غنیمته.

 

ایمان در تشیع:

غیر از ایمان قلبی واقرار به زبان شرط عمل واجرا را نیز می افزاید.

 

عمل ایجاد کننده حقیقت و واقعیت است و بی عمل اعتقاد وعدم اعتقاد به چیزی مساوی است

بی عمل مومن بودن مساوی است با کافر ومنکربودن

هنرمندان بزرگ در آثاری که بوجود نیاورده اند با بی هنران مساوی اند

 

....زیرا که بد وخوب ایمان وکفر

شیعه بودن ونبودن بعد از عمل است که تحقق می یابد.

 

مذهب به خاطر مذهب

نماز به خاطر نماز

حب علی به

خاطر حب علی

روزه به خاطر روزه

و...

یعنی تشیع واسلام را تجلیل کردن،اما از مصرف انداختن است.

یعنی انچه وسیله نجات است در طاقچه و قاب طلایی گذاشتن وهی دربرابرش خم وراست شدن و تعظیم وتجلیل وسجده کردن بی انکه هیچ دردی دوا شود.این است مذهب برای مذهب!

 

نماز برای نماز یعنی هر که نماز گذاشت مسئولیتش را انجام داده اما قران میگوید «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»به این معنی که نماز وسیله نفی ونهی زشتی وبدی است واگر کسی چنین نقشی نداشت واین نتیجه بر نیامد نمازگزار با بی نماز یکی است.

اتومبیلی که مرا به جایی نبرد با اتومبیل نداشتن یکی است اتومبیل برای اتومبیل یعنی چه؟

مذهب نیز نه برای مذهب بلکه راهی به سوی هدف است.چرا که وقتی میگوییم مذهب برای مذهب یعنی هر که مذهب داشت به هدف رسیده است ودیگر مسئولیتی بارش نیست

عالم مذهبی غیر مسئول همچون خر است،همانند سگ است!

اما در اسلام بزرگ ترین مسئولیت متوجه علم است(مداد العلماء أفضل من دماء الشهداء») ارزش مرکب از خون شهیدان برتر است

شیعه بودن مسئولیتی ایجاد میکند اخص از انسان بودن و متفکر بودن ومسلمان بودن که خاک شیعه مسئولیت خیز است اما شیعه علوی نه شیعه صفوی.

 

تشیع صفوی، مذهب راه حل یابی است برای گریز از مسؤولیتها، مذهب تجلید و تذهیب و تجلیل قرآن؛

نه تحقیق و تفسیر قرآن.

تقدیس قرآن اما نه برای بازکردن و خواندن قرآن، توسل یکسره به کتاب دعا، برای بستن قرآن، چرا که گشودن قرآن، سخت است و مسؤولیت‌آور

در شیعه علوی

باید دنیا را پلید بشماری و شب و روزت را وقف کنی.

آن هم نه در گوشه تنبلی و بی‌مسؤولیتی زهد و ریاضیت عبادت و اعتکاف... ، بلکه در متن جهاد و اجتهاد و مردم و عقیده و عمل. اینهمه مسؤولیت؟ اینهمه سنگینی؟ خیلی سخت می‌گیرد.

اما شیعه صفوی نگران نیست،

زیرا برایش راه‌حلهای ساده‌ای دارد: کتاب دعا را می‌گشاید، نوشته است که فلان چهار کلمه را اگر در پله چهارم صفا و مروه بایستی و بخوانی، پولدار می‌شوی ! ـ این مال دنیا ـ و اگر همین دعا را بنویسی، یا رو به قبله بایستی و بخوانی، و یا با آب انار، روی کاسه آب ندیده بنویسی و بخوری، تمام گناهانت ـ افزونتر از ستارههای آسمان و ریگهای بیابان و قطرات باران ـ بخشوده می‌شود، پاک، همچون روز اولی که از مادر زائیده شدی ـ اینهم آخرت ـ پس مؤمن زرنگ به این رو می‌آورد که هم راحت‌تر است و هم کم‌خرج‌تر و هم پردرآمدتر

 

 

پس به‌جای شناختن محمد (ص) و علی (ع) و خواندن فهمیدن قرآن و قبول مسؤولیت، راه‌حلی می‌جوئیم و می‌یابیم! بجای شناختن پیامبر اسلام و گوش سپردن به سخنان او و بجای شناختن علی و زندگیش و خواندن و فهم نهج‌البلاغه‌اش، حبشان را بگیر و شناختن را رها کن! چرا که حب علی(ع) ناشناخته، ایجاد مسؤولیت نمی‌کند!

علی مجهول، مانند بتی است که می‌پرستیمش؛

بی‌آنکه میان ما و او، هیچ ارتباطی وجود داشته باشد. بی ‌شناختن علی، چون دیگران است، و میان او و محبان خالص بی‌معرفتش، هیچگونه تحمیل و امر و نهی و مسؤولیتی ایجاد نمی‌شود.

هرچه می‌خواهی گریه کن، بر سر بزن، غش کن، هو بکش و عشق و محبت بورز ـ بی‌اندکی شناخت، علی را فرشته کن، خدایش کن، نمی‌تواند ذره‌ای در زندگیت نقشی داشته باشد و بایستی بر دوشت بگذارد. فقط نشناسش، که شناختش مسؤولیت‌آور است!

 

مصلحت نیست، مصلحت نیست، مصلحت نیست. آری، حقیقت نیست، اما مصلحت است، حقیقت است، اما مصلحت نیست

 

بیش از همه انسان‌ها (چون مسلمان است) و بیش از همه برادران مسلمان (چون شیعه است)، در برابر اشرافیت، اختناق، نظام استضعاف، بهره‌کشی، تخدیر فکری، استبداد، بنیاد طبقاتی، مصلحت پرستی، محافظه‌کاری، سازش و نرمش با زشتی و خیانت، قساوت، عوام فریبی، جهل و ترس و طمع، غصب و تبعیض و تجاوز و زور و ظلم و جمود فکر و تقلید و تعصب و لذت و مرید بازی و دست بوسی و ستم پذیری و پول پرستی و زهد گرائی و گوشه ‌گیری و صوفی منشی و فلسفه بافی و تعبد... و هرچه انسان را تضعیف، تخدیر و یا تحقیر و یا تقسیم می‌کند؛ سازش ناپذیر و مبارز ماندن

 

 

علی (ع) وار کار کردن و پرستیدن و شمشیر زدن و سرسخت بودن و تحمل کردن و پاکباز بودن و سخن گفتن و عمل کردن و اندیشیدن و تولید کردن و گرسنگی بردن و به آگاهی خلق کوشیدن و زشتی ها را بی‌باک پرده دریدن و نهراسیدن و سربلند بودن و فروتنی کردن و در راه «مکتب» جهاد کردن و در راه «وحدت» تحمل نمودن و در راه «عدالت» از پا ننشستن و در راه یک «آری نگفتن به کژی، خود را نابود ساختن

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی